سفارش تبلیغ
صبا ویژن

     خواب ریاضی                         سروده اکرامی

باز هم خواب ریاضی دیده ام

خواب خط های موازی دیده ام

خواب دیدم می خوانم اِیگرگ زِگوند

خنجر دیفرانسیل هم گشته کُند

از سر هر جایگشتی می پرم

دامن هر اتحادی می دِ رَم

دست وپای بازه ها رابسته ام

از کمند منحنی ها رسته ام

شیب هر خط را به تندی می دوم

گوش هر ایگرگ وشی را می جوم

گاه در زندان قدر مطلقم

گه اسیر زلف حدو مشتقم

گاه خط ها را موازی می کنم

با توانها نقطه بازی می کنم

لشکری تمرین دارم بی شمار

تیغی از فرمول دارم درکنار

ناگهان دیدم توابع مرده اند

پاره خط ها نقطه ها پژمرده اند

 

در ریاضی بحث انتگرال نیست

صحبت از تبدیل ورادیکال نیست

کاروان جذر ها کوچیده است

استخوان کسر ها پوسیده است

از لُگ وبسط و نِپر آثار نیست

ردپایی از خط و بردار نیست

هیچ کس را زین مصیبت غم نبود

صفر صفرُم هم دگر میهم نبود

آری آری خواب افسون می کند

عقده را از سینه بیرون می کند

مردم از این ایکس وایگرگ داد داد

روز های بی ریاضی یاد باد

 

                        


اولین دیدگاه را شما بگذارید

 صفر       مرگ


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ